تو که محبوبی و معشوقی و منظور...

ساخت وبلاگ
یه باری یکی توی توییتر نوشته بود که هیچوقت فکرشو نمیکردم دوس پسری داشته باشم که اینقدر بخوامش، دوستش داشته باشم، و خلاصه خرش باشم. یادمه وقتی توییت رو خونده بودم با خودم گفتم اره، همین، همین‌و می‌خوام. و بعد در گذر زمان فهمیدم که همین دیگه برای من پیش نمیاد، من دیگه خر کسی نمیشم، ولی می‌تونم کسی رو دوست داشته باشم، می‌تونم زشت‌ترین عکسم رو بفرستم برای کسی و بدونم که بازم قراره ازم تعریف کنه، که اگه کور و کل و شلم بشم اون آدم من رو دوست خواهد داشت. با این پسر اینجوریم، توو این نقطه از رابطه قرار دارم که امروز توو دیوار یه خونه پیدا کردم و فرستادم براش و دوتایی غصه خوردیم که چرا خونه‌ی ما نیست و آخرش اون گفت: یکم صبر کن، من یکم کارام راست و ریست شه می‌خریمش. و حالا شاید هیچوقتم نخریمش، شایدم از اون روز حالا خیلی دور باشیم، شاید اصلا اون روز ما دیگه با هم نباشیم، ولی می‌خواهم بگم از قضاوت شدن نمی‌ترسم چون قضاوت گر نیست، اون شب که با مارال بیرون بودیم گفت: بعد دیگه اون آدم رو دوست نداشتی!؟ گفتم: نه، تعریفم از عشق عوض شد. و داشتم به اون جمله از مصاحبه ی نفیسه ازاد فکر می‌کردم که وقتی ازش پرسیدن چطور به این رهایی رسیدی؟ می‌گفت: با زخم‌های پی در پی. تو که محبوبی و معشوقی و منظور......ادامه مطلب
ما را در سایت تو که محبوبی و معشوقی و منظور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeganehsrj بازدید : 40 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 14:45

امروز یادم افتاد که گفته بودی توو طول روز یادت میافتم و لبخند میزنم، خدا بخیر کنه، داری داستان میشی برام. من داستان تو نشدم، ولی تو قصه شدی توو کتابم. و بعد یاد اون جمله‌ی ازدمیر آصف افتادم که میگفت: روزی اگر عاشق کسی دیگر شوم باور کن که هرگز تو را نخواهم بخشید.

حالا با این نبخشیده شدن می‌خوای چیکار کنی عزیزم؟!

تو که محبوبی و معشوقی و منظور......
ما را در سایت تو که محبوبی و معشوقی و منظور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeganehsrj بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 25 دی 1401 ساعت: 19:19

دلم برای جنوب تنگ شده، واسه کوچه ی خاکی چارصد دستگاه و در آبی رنگ پریده ی خونه ی بابا بزرگ، واسه کونار، واسه پیرمرد فلافلی سر بازار صدوقی، دویست و شیش سفید دایی، برای مریم و مژگان، واسه عمو محمد که نمیذاشت مریم و مژگان با ما تا سر کوچه بیان، واسه مژگان که میگفت ساسی مانکن بهش پیشنهاد داده و اون رد کرده. دلم میخواد برم بالای درخت کونار بچینم، گاز بزنم صورتم جمع بشه بگم اخ ترش بود. دلم میخواد مرغا دنبالم کنن بدوم توو و از لای توری در نگاشون کنم. دلم میخواد ظهرا اینقد گرم باشه که نتونم دمپایی پام کنم، پام بسوزه. دلم میخواد برم جنوب فایض، برم روی بوم وایستم، آفتاب تیز بخوره فرق سرم، بِرُم سر بوم سی‌ت زَنُم سیلُم کنی بالا سرت. ولی حالا نه تو هستی، نه جنوب هست، نه حتی هامون بلدم بزنم. تو که محبوبی و معشوقی و منظور......ادامه مطلب
ما را در سایت تو که محبوبی و معشوقی و منظور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeganehsrj بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 25 دی 1401 ساعت: 19:19

تصمیم گرفتم مرگم را به تعویق بیاندازم مرتضی. تو که محبوبی و معشوقی و منظور......
ما را در سایت تو که محبوبی و معشوقی و منظور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeganehsrj بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 25 دی 1401 ساعت: 19:19

سید جون سلام، من خیلی دلم برای همصبحتی با شما تنگ شده و همه ش دستم میره که بهتون پیام بدم و بگم: یه شعر میخونی!؟ اما بعد نمیتونم، نمیشه، این بده که شما اینجایی و من نمیتونم باهاتون حرف بزنم، این ازار دهنده ست که نمیتونم دستم رو دراز کنم و از پشت صفحه ی گوشی بکشمت بیرون و بگم تو نمیدونی توو این چند سال به من چی گذشت، این سخته که نمیتونم پاشم بیام دم دفتر و بهت بگم قرار بود پنج سال باشه چرا به پنج دقیقه بسنده کردیم!؟ بگم من جوان بودم و جاهل و احمق تو چرا منو رها کردی توو دست باد!؟ تو چرا بزرگی نکردی!؟ چرا نزدی توو دهنم بگی تو بچه ای هنوز عقلت نمیرسه، من که بزرگم میدونم پشیمون میشی و نمیذارم که پشیمون بشی!؟ سید جون من یه برگم توو دست باد، یه برگ خشکیده که دست هرکی افتادم توو دستاش مچاله م کرد. اما اگه تو بودی اینجوری نمیشد، تو مراقبم بودی، تو نمیذاشتی آدما خرده های منو رو زمین بریزن، اگه تو بودی گریه منو نمی برد خلاصه.و قالت: و ما اخبار قلبک!؟قلت: یذکرک کثیرا... تو که محبوبی و معشوقی و منظور......ادامه مطلب
ما را در سایت تو که محبوبی و معشوقی و منظور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeganehsrj بازدید : 80 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 4:46

تو بهم بد کردیتو حسرت یک دوستت دارم با صدای خودت رو به دلم گذاشتیتو بهم بد کردی وقتی با زن دیگه ای بهم خیانت میکردیتو بهم بد کردی وقتی باعث شدی اعتمادم به آدم ها از بین برهدرسته تو بهم بد کردی اما من خاطرات خوبت هم یادمهاون روزی که با هم به کنعان گوش دادیماون لحظه ای که تو تکیه دادی به نرده های سینما کوروش و من فهمیدم عاشقت شدماون روزی که بهم گفتی وقتی سوار اسانسور میشم تو رو تصور میکنم که منو می بوسیتو به من بد کردی با اینکه همیشه میگفتی از بدی و خیانت متنفریتو قلبم رو شکستی با اینکه خودت هزار تا از این شکستگی ها داشتیتو غرورم رو، شخصیتم رو نادیده گرفتیبا اینکه از اینکار متنفر بودیمن بهت گفتم از نبودنت میترسم و تو بهم گفتی حتی اگه نبینمت یا بهت زنگ نزنم به معنی نبودن نیستاما بعد من رو رها کردی و من با ترسم مواجه شدمبهت گفتم هنوزم می شینم و به آهنگ کنعان گوش میدم و بهت فکر میکنماون روزی که بهم پیام دادی که پاتی رو دزدیدنمن برات ناراحت شدمو فرداش وقتی دیدم دوباره من رو بلاک کردی خندیدمبرای همه ی نگرانیی که برات داشتمبرای همه ی اینکه تمام اون دو روز به فکر ماشینی بودم که دوستش داشتیممن به همه ش خندیدمدرسته تو به من بد کردیاما من بخشیدمت به خاطر موسیقی کنعانو به خاطر اینکه روزی همدیگه رو دوست داشتیم و چیزی بین ما بود که حالا دیگه توو وجود هیچکدوممون زنده نیستمن تو رو بخشیدم و سپردم به نیک و بد روزگار و رفتم تو که محبوبی و معشوقی و منظور......ادامه مطلب
ما را در سایت تو که محبوبی و معشوقی و منظور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeganehsrj بازدید : 77 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 4:46

پس من چرا نمیرمم از تو ای پرنده ی رمیده!؟ مگه آدمیزاد چقدر رنج میکشه!؟ تو چندمین باری که میام پیجت رو چک کنم قلبم دیگه تند نمیزنه!؟ توو کدوم دفعه ی دیدنت احساس نمیکنم دلم برات تنگ شده!؟ کدوم روز چشمم رو باز میکنم و اول تو به یادم نمیای!؟ کی میفهمم دیگه هیچی از تو درونم نیست!؟ توو کدوم برخوردم با آدم ها اونا رو با تو مقایسه نمیکنم!؟ به قول امیراحمد: من پس چرا نمیرم از تو که وطنم نبودی، که نیستی!؟ پس کی باز میشه این در! ؟ صبح میشه این شب!؟ دیگه چقدر صبر داشته باشم؟! من خسته ام و خستگی م از وسعت قلبم بیشتر شده، میترسم مرتضی، نکنه یه روز صبح بیدار شم و ببینم دیگه دلی ندارم، ببینم همه تویی و دیگه منی باقی نمونده!؟ الهه میگفت تو دیگه تو نیستی، کوچه های منیریه ای! راست میگفت، صدام از آخرین باری که از من دور میشدی و من توی کوچه با صدای بلند صدات کردم جا مونده اونجا، صدای منو میشنوی ای که عمری در هوایت نشستم زیر باران ها!؟  تو که محبوبی و معشوقی و منظور......ادامه مطلب
ما را در سایت تو که محبوبی و معشوقی و منظور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeganehsrj بازدید : 79 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 4:46

به شکوفه میگم ولی حق من و این پسر این نبود که همدیگه رو در سکوت مطلق فقط نگاه کنم،از دورها،از خیلی دورها،حق ما این نبود که وایسیم و ببینیم که احتمالا من یه روزی با یکی آشنا میشم یا اون،حق ما این بود ک تو که محبوبی و معشوقی و منظور......ادامه مطلب
ما را در سایت تو که محبوبی و معشوقی و منظور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeganehsrj بازدید : 74 تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1399 ساعت: 2:14

خیلی دلم برات تنگ شده مهدی،چند روز پیش الهه صدام کرد یدونه... و من گریه کردم،نشسته بودم روی مبل و گریه کردم،مامان گفت چی شده؟ گفتم الهه بهم میگه یدونه،نشست کنارم،با هم گریه کردیم،چون اینجا همه دلتنگ ت تو که محبوبی و معشوقی و منظور......ادامه مطلب
ما را در سایت تو که محبوبی و معشوقی و منظور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeganehsrj بازدید : 89 تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1399 ساعت: 2:14

بعد از آخرین مکالمه مون که به طعنه های من و بی اعتنایی تو گذشت و پیام فرداش که نوشتی: " خوشحالم که از من بدت میاد و داری فراموشم میکنی. " و مهلت ندادی تا بهت بگم من فراموش نمیکنم و ازتم بدم نمیاد،فکر تو که محبوبی و معشوقی و منظور......ادامه مطلب
ما را در سایت تو که محبوبی و معشوقی و منظور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeganehsrj بازدید : 73 تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1399 ساعت: 2:14